تبریک

امروز روز روز مبارکی است برای ما

امروز روز سرور دوست عزیزمان

آقای حمید است که نیمی از دینشان

را تکمیل کردند

ما تبریکات خود را روانه تالار محل برگزاری می کنیم

و همچنین دعایمان را

سلامتی و سرافرازی و سربلندی را برایشان از خدای بزرگ تمنا می کنیم

شیطان باز نشسته شد !!!

امروز ظهر شیطان را دیدم! آن وقت ظهر نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمی داشت!
گفتم:”ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…”
شیطان گفت:”خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!”
گفتم: “به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟”
گفت:”من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟”
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: “آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی

از مذهب اين قوم

بزرگی می‌فرمود: در جوانی ـ چنان‌که افتد و دانی ـ

از انواع معاصی و مناهی روی‌گردان نبودم.

روزی نمی‌رفت مگر به مستی و بیخودی

و شبی نمی‌گذشت مگر در آغوش بتان.

در این حالت، کسی را با ما کاری نبود

و در دین و ایمان ما حرفی نمی‌رفت.

اکنون که از آن معاصی توبه کرده‌ایم و روی به راه آورده،

زبان همگان بر ما دراز است و درهای انواع طعنه و تهمت باز.

روزی نمی‌رود که ما را شیاد و سالوس و ملحد ننامند

و شبی نمی‌گذرد که دگر اندیش و فتنه‌گر مان نخوانند.

راز این نکته تا کنون ندانستم چیست؟

حکیمی بشنید و گفت: حکمت آن آشکار است.

پیش از این در مذهب آن طایفه بودی و ترا از خود می‌دانستند

این شنعت و طعنه امروز، از آن است که مذهب آن قوم رها کرده‌ای!

ظهور ابتکار ایرانی این بار در طراحی قلیان!

ابتکار ایرانی در طراحی قلیان

http://peymane.ir/fa/pages/?cid=27656

شرایط دختران و پسران برای ازدواج

سازمان ملی جوانان در رابطه با ملاک ها و معیارهای انتخاب همسر ابتدا شرایط عمومی دختران و پسران برای ازدواج را تعیین کرده است.

شرایط عمومی اعلام شده از سوی سازمان ملی جوانان برای دختران و پسران در آستانه ازدواج

دینداری

عمل صالح

تقوی

ولایی بودن (پیوند عملی با اهل بیت، اطاعت خداوند، نماز اول وقت، برائت از دشمنان ،پیروی از ولایت فقیه)

التزام به احکام دین و واجبات

هوشمندی

کفایت عقلانی

مبتلا نبودن به بیماری های پیش رونده و سخت درمان

تفاوت سنی مناسب

بهرمندی از متاع دنیا در حد نیاز

حلال بودن مال

داشتن ثروت مطلوب

شغل مناسب

اصالت خانوادگی

عفت اجتماعی و نجابت و پاک نظری

حسن خلق

نداشتن صفات مذموم

خصوصیات مردان برای ازدواج از نظر کارشناسان سازمان ملی جوانان

غیرت

پاکیزگی

پارسایی

سخاوتمندی

دست و دلبازی و سلامت جنسی

نسبت به پدر و مادر خود نیکو کار باشد

با زن و فرزند نیز خوش‌رفتار باشد و از آنها حمایت کند

قدرت

چهارشانگی

شهرت اجتماعی

توان دفاعی

پاکی چشم و فکر و عمل داشته باشد

قادر به تامین نفقه زن و فرزندان خود باشد.

این زمان شلاق بر باور حکومت می کند    در بلاد شعله، خاکستر حکومت می کند

ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت
جای ارزشهای ما را عرضه ی کالا گرفت
احترام «یاعلی» در ذهن بازوها شکست
دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست
فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد
خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد
با کدامین سحر از دلها محبت غیب شد؟
ناجوانمردی هنر، مردانگیها عیب شد؟
سرسرای سینه ها را رنگ خاموشی گرفت
صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت
سالکان را پای پرتاول ز رفتن خسته شد
دست پر اعجاز مردان طریقت بسته شد
تا هوای صاف را بال و پر کرکس گرفت
آسمان از سینه ها خورشید خود را پس گرفت
رنگ ولگرد سیاهیها به جانها خیمه زد
روح شب در جای جای آسمانها خیمه زد
این زمان شلاق بر باور حکومت میکند
در بلاد شعله، خاکستر حکومت میکند
اعتبار دستها و پینه ها در مرخصی
چهرها لوح ریا، آیینه ها در مرخصی
ماجرا این است، آری ماجرا تکراری است
زخم ما کهنه است اما بینهایت کاری است
از شما میپرسم آن شور اهورایی چه شد
بال معراج و خیال عرشپیمایی چه شد
جان تاریک من اینک مثل دریا روشن است
صبحگون از تابش خورشید مولا روشن است
تیغ یادش ریشه ی اندوه و غم را میزند
آفتاب هستیاش چشم عدم را میزند
چشم هستی آبها را جز علی مولا ندید
جز علی مولا برای نسل دریاها ندید
کلبه ی شاد دلم ناگاه میگردد خراب
باز ضربت میخورد مولای دریا از سراب

ترانه سرا: سید حسن حسینی

این آهنگ را با صدای محمد اصفهانی گوش کنید

روزی که امیرکبیر گریست...

در سال 1264 قمری، نخستین برنامه‌ی دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌کوبی می‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند.. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی‌صد و سی نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده می‌شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه‌ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟

در این خاک زرخیز ایران زمین

نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود

وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان

گنه بود آزار کس پیششان


همه بنده ناب یزدان پاک

همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد

ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود

گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما

که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان

کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟

خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما

کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود

همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت

کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر

گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

نه بیگانه جایی در این خانه داشت


از آنروز دشمن بما چیره گشت


که ما را روان و خرد تیره گشت


از آنروز این خانه ویرانه شد


که نان آورش مرد بیگانه شد


چو ناکس به ده کدخدایی کند


کشاورز باید گدایی کند


به یزدان که گر ما خرد داشتیم


کجا این سر انجام بد داشتیم


بسوزد در آتش گرت جان و تن


به از زندگی کردن و زیستن


اگر مایه زندگی بندگی است


دو صد بار مردن به از زندگی است


بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم


برون سر از این بار ننگ آوریم


فردوسی

من از جهانی دگرم  

من از جهانی دگرم من از جهانی دگرم             ساقـی از ایـن عالـم واهی رهـایـم کـن

 

نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم             بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

 

تـو را اینجـا بـه صدهـا رنگ مـی جوینـد             تــو را بـا حیلــه و نیــرنـگ مـی جـوینــد

تـو را با نیـزه هــا در جنگ مــی جوینـد              تــو را اینجا بـه گرد سنگ مـی جـوینــد

تـو جــــــان مـــــی بخشـــی و اینجـــــا             بـــه فتـــوای تــو می گیرنـد جــان از مــا

            نمیدانم کی ام من نمیدانم کی ام من              آدمــم روحـم خـدایـم یــا کــه شیطانـم

تو با خود آشنایم کن

 

اگــــــــــر روح خـــــداونــــــدی               دمیده در روان آدم و حواست

پس ای مردم خـدا اینجاست               خـدا در قـلب انسان هـاست

بـه خـود آی تــا کـه دریــابــی               خـدا در خـویشتـن پیـداسـت

 

همـای از دست ایــن عـالـم

پر پرواز خود بگشود و در خورشید و آتش سوخت

خداوندا بسوزانم همایم کن

 

نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم             بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

 

مـن از جهانی دگـرم

 

 

 همای

متن منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

به مناسبت ورود منشور حقوق بشر کوروش به وطن...

منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، اولین منشور حقوق بشر در سرتاسر تاریخ و تمدن بشری است: منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ ... نوه کوروش، شاه بزرگ ... نبیره چیش پیش، شاه بزرگ... آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک خدای بزرگ، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. برده داری را بر انداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد... من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد... او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم... من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاههای خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، باشد که دلها شاد گردد. بشود که خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند... من برای همه مردم جامعه‌ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. من به تمام سنتها, و ادیان بابل و اکد و سایر کشورهای زیر فرمانم، احترام می‌‌گذارم. همه ی مردم درکشورها و سرزمینهای زیر فرمان من در انتخاب دین, کار و محل زندگی آزادند. تا زمانی که من زنده ام هیچکس اجازه ندارد اموال و داراییهای دیگری را با زور تصاحب کند. اجازه نخواهم داد کسی دیگری را مجبور به انجام کار بدون دریافت مزد کند. هیچکس نباید به خاطر جرمی که اقوام یا بستگان او مرتکب شده‌اند تنبیه شود. من جلوی برده داری و برده فروشی از زن و مرد را میگیرم و کارکنان دولت من نیز چنین کنند تا زمانیکه این سنت زشت از روی زمین برچیده شود. شهرهای ویران شده در آنسوی دجله و عبادتگاههای آنها را خواهم ساخت تا ساکنین آنجا که به بردگی به بابل آورده شده‌اند بتوانند به خانه و سرزمین خود بازگردند.

مستی

روزگاريست که کس را به کسي یـاری نيست      جــز دل آزاري و نیــــــرنگ و ریـــاکـــاری نيست
 

هـر چه غــم بـود به دوش دل مـــردم شد بــار      گوئـیا قسمت مــا غیــــر گــــران بـــاری نيست


اي بسا حامي مستغني خوش خفته به نــاز       زانکــه معیــــار دگـــر دانـش و بیــــداری نيست

گمـــــرهـــانند به بـــــازار طمــــــع راهسپــــار        غافـــل از آنـــکه شـرف جنس خريداري نيست

 

کـــــاروان دستخوش رهزن بيگانه شده است        ســاربـان ایـن روش غافلــــه ســـالاری نيست
 

 

همای

کــــلــنگــت را بـــردار !!! ...

قلمی از قلمدان قاضی افتاد.
شخصی که آنجا حضور داشت گفت : جناب قاضی کلنگ خود را بردارید.
قاضی خشمگین پاسخ داد: مردک این قلم است نه کلنگ.تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟
مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ویران کردی.

"عبید زاکانی"

دیروز و امروز ما ...

عبدالله بن مقفع مترجم کتاب گرانقدر کليله و دمنه هزار سال پيش تصويری از زمان و زمانه خويش به دست ميدهد که گويی تصويری از روزگار امروز ماست .
او در باب برزويه طبيب چنين نوشته است :
" ...کارهای زمانه ميل به ادبار دارد  و چنانستی که خيرات مردمان را وداع کردستی  و افعال ستوده و احوال پسنديده مدروس گشته  و راه راست بسته  و طريق ضلالت گشاده  و عدل نا پيدا  و جور ظاهر  و علم متروک و جهل مطلوب و دوستی ها ضعيف و عداوت ها قوی و نيکمردان رنجور و مستذل  و شريران فارغ و محترم  و مکر و خديعت بيدار  و وفا و حريت در خواب  و دروغ موثر و مثمر  و راستی مهجور و مردود  وحق منهزم و باطل مظفر  و ضايع گردانيدن احکام خرد طريقتی مشروع  و حرص غالب  و قناعت مغلوب ......."آيا تصويری که عبدالله بن مقفع  از فضای فرهنگی و زيستی هزار سال پيش عرضه ميکند تفاوتی با فضای فرهنگی صد سال پيش مان  و ديروزمان و حتی امروزمان دارد ؟؟

از وبلاگ گیله مرد

جراحی های بدون بیهوشی در کره شمالی !

گزارش عفو بین الملل درباره کره شمالی نشان می دهد که مردم این کشور به شدت از کمبود امکانات بهداشتی و درمانی رنج می برند به طوری که حتی قطع عضو و جراحی های عمده نیز بدون استفاده از داروی بیهوشی و بی حسی صورت می گیرد .

واحد مرکزی خبر به نقل از بی بی سی کمبود امکانات بهداشتی و درمانی در کره شمالی به اندازه ای است که برخی از جراحی ها بدون استفاده از داروی بیهوشی و بی حسی صورت می گیرد و آمپول ها بدون انکه ضد عفونی شوند مورد استفاده قرار می گیرند.

گزارش عفو بین الملل نشان می دهد که نظام بهداشت و درمان در کره شمالی کاملا کارائی خود را از دست داده است و مردم این کشور ناگزیرند تا خود امکانات لازم بهداشتی و درمانی را فراهم آورند.

عفو بین الملل با مصاحبه با 40 نفر از کسانی که در خلال سال گذشته از کره شمالی به کره جنوبی گریخته اند در گزارش خود می افزاید بیماران برای درمان باید به پزشکان رشوه پرداخت کنند و رشوه ای که پرداخت می کنند از سیگار برای موارد جزئی و پرداخت پول نقد برای درمان های پیچیده و جراحی ها را شامل می شود.

بحران اقتصادی در کره شمالی که از زمان قحطی بزرگ در این کشور در اواسط دهه 1990 اغاز شد و شمار زیادی قربانی به همراه داشت تا کنون همچنان ادامه داشته است.

جراحی های بدون بیهوشی در کره شمالی !

گزارش عفو بین الملل درباره کره شمالی نشان می دهد که مردم این کشور به شدت از کمبود امکانات بهداشتی و درمانی رنج می برند به طوری که حتی قطع عضو و جراحی های عمده نیز بدون استفاده از داروی بیهوشی و بی حسی صورت می گیرد .

واحد مرکزی خبر به نقل از بی بی سی کمبود امکانات بهداشتی و درمانی در کره شمالی به اندازه ای است که برخی از جراحی ها بدون استفاده از داروی بیهوشی و بی حسی صورت می گیرد و آمپول ها بدون انکه ضد عفونی شوند مورد استفاده قرار می گیرند.

گزارش عفو بین الملل نشان می دهد که نظام بهداشت و درمان در کره شمالی کاملا کارائی خود را از دست داده است و مردم این کشور ناگزیرند تا خود امکانات لازم بهداشتی و درمانی را فراهم آورند.

عفو بین الملل با مصاحبه با 40 نفر از کسانی که در خلال سال گذشته از کره شمالی به کره جنوبی گریخته اند در گزارش خود می افزاید بیماران برای درمان باید به پزشکان رشوه پرداخت کنند و رشوه ای که پرداخت می کنند از سیگار برای موارد جزئی و پرداخت پول نقد برای درمان های پیچیده و جراحی ها را شامل می شود.

بحران اقتصادی در کره شمالی که از زمان قحطی بزرگ در این کشور در اواسط دهه 1990 اغاز شد و شمار زیادی قربانی به همراه داشت تا کنون همچنان ادامه داشته است.

حج آقا!!!

نقل است كه از يك آخوند حاضر جواب اصفهاني پرسيدند كه آيا تا به حال پيش آمده است كه در پاسخ به متلكي ناتوان شوي جواب داد يك بار! و آن موقعي بود كه يك سپيده‌دم باراني براي پيشنمازي به مسجد مي رفتم و كوچه پر از گل و لاي بود. ناگهان در يك چاه فاضلاب افتادم و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو رفتم...در فكر اين بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم، نماز مومنان قضا خواهد شد و اگر با همين وضع به مسجد بروم كه نمي‌توانم نماز را اقامه كنم كه خانم جواني رسيد و مرا كه در آن حالت ديد با لبخند شيطنت آميزي پرسيد:
حج آقا چرااینقدر تو خودتون فرو رفتين؟!!!!

نامگذاری خیابان جردن تهران

دکتر ساموئل مارتین جردن (به انگلیسی: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ ریاست کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز) را به عهده داشت. او بانی و سازنده دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه آمریکایی تهران است.جردن در سال ۱۸۷۱ میلادی در نزدیکی شهر یورک در پنسیلوانیا بدنیا آمد. پس از تحصیل در دبستان و دبیرستان در سال ۱۸۹۵ میلادی از کالج لافایت درجه B.A (لیسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادی علوم الهی (ام.ا) از دانشگاه پرینستون را دریافت کرد. در سال ۱۹۱۶ کالج لافایت او را با درجه D.D (دکتر در حکمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ میلادی از کالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دکترای حقوق نائل شد. دکتر جردن در سال ۱۸۹۸ میلادی (۱۲۷۸ خورشیدی) به ایران آمد و یک سال بعد ریاست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ خورشیدی) با راه‌اندازی کلاس‌های باقیمانده دوره دوازده ساله دبیرستان تکمیل گردید. در سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی) اولین ساختمان شبانه‌روزی که در آن زمان، مک کورمیک‌ هال (Maccormick Hall) نامیده می‌شد و یک ساختمان دیگر پایان یافت.  به پاس خدمات فرهنگی وی در کالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا کرد: . دکتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجری خورشیدی از ایران رفت. دکتر جردن پس از بازگشت به آمریکا، در سال ۱۳۲۳ هجری خورشیدی، دوباره به ایران آمد و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت. او ایران را وطن دوم خود می ‌نامید و همواره از آن به نیکی یاد می‌کرد. وی در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی، در ۸۱ سالگى در آمريكا در گذشت. در سال ۱۳۲۶ هجری خورشیدی، مراسمی به یاد او و برای بزرگداشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم تنه سنگی وی را که استاد ابوالحسن صدیقی تراشیده بود، در کنار در ورودی آن نصب کردند. این پیکره بعدا به کتابخانه دانشگاه صنعتی امیرکبیر منتقل گردید.

بزرگراه آفریقا در شمال تهران، در زمان رژیم گذشته، به یادبود وی خیابان جردن نام گرفته بود، نامی که هنوز هم بطور غیر رسمی کاربرد دارد. کتابی به نام "روش دکتر جردن" به قلم شکرالله ناصر در دیماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده که در آن به شیوه کار وی و اداره دبیرستان پرداخته است.

از خاطرات و کلمات دکتر جردن

"من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند." "بچه‏ها مملكت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و كوشش شما دارد. اميدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و كشورتان مفيد واقع شويد." برای دروغ ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت. اگر از دانش‏آموزى سئوالى مى‏كرد و او بلد نبود، مى‏گفت: "كلّه به ‏كار، كدو كنار." میگفت " سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است!" لوطى‏ را در معنايى منفى ـ در مايهٔ الواط ـ به ‏كار مى‏برد و مى‏گفت: "غيرت، همت، زحمت، كار، كوشش: اينها به آدم‏آباد مى‏رسد. سستى، بى‏حالى، كارنكردن، بارى‏ به ‏هرجهت بودن به لوطى‏آباد مى‏رسد."

پیشنهاد دیپلماتیک یک نماینده مجلس:برای مقابله با تحریم ها و قطعنامه ها در اعتکاف شرکت کنیم

یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس پیشنهاد داد تا نمایندگان برای اعلام مقابله با تحریم‌ها و قطعنامه‌ها در ایام اعتکاف، سه روز روزه بگیرند. به گزارش خبرنگار ایلنا، حجت‌الاسلام سیدمحمود حسینی دولت‌آبادی عضو کمیسیون آموزش مجلس، در حاشیه جلسه علنی صبح امروز در جمع خبرنگاران در واکنش به قطعنامه اخیر شورای امنیت و تحریم‌های اعمالی از سوی آنها گفت: آنها از سه قطعنامه‌ای که پیش از این علیه ملت ایران صادر کرده بودند چه سودی بردند که در حال حاضر قطعنامه چهارم را صادر کردند؟ نماینده مردم خوار، با بیان اینکه قطعنامه چهارم سودی برای آنها نخواهد داشت اظهار داشت: قطعا این قطعنامه و تحریم‌های اعمالی مبارک خواهد بود چراکه روحیه خودباوری و پیشرفت را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. وی ادامه داد: پیشنهاد جمعی از نمایندگان برای اعلام مقابله با این تحریم‌ها این است که در ایام اعتکاف ملت ایران سه روز روزه عبادی سیاسی گرفته و با این کار خود اعلام کنند که از تحریم‌ها هیچ باکی نداریم. حجت‌الاسلام حسینی دولت‌آبادی ابراز امیدواری کرد که این طرح در مجلس و میان مردم فراگیر شود.

و خداوند انسان را آفريد !!!

خدا خر را آفرید و به او گفت: تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد و تو یک خر خواهی بود.
خر به خداوند پاسخ داد: خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد...

خدا سگ را آفرید و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد. تو یک سگ خواهی بود.
سگ به خداوند پاسخ داد: خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد...

خدا میمون را آفرید و به او گفت: و تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی بود.

میمون به خداوند پاسخ داد: بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.

و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.
انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده.
و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد...

و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند?!!!
و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد?!!!
و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد...!!!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند...!!!
و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست !!!

برگزیده ای از سخنان کورش بزرگ در منشورهای پارسوماش، شوشیانا و پرشیا به همه   فرزندان پاک ایران زمین

از پارس برآمدم.از پارسوماش  این گفته من است.  کورش پسر   ماندانا و کمبوجیه.

 من کورش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان اندوه نرود. زیرا اندوه مردمان اندوه من است و شادمانی مردمان، شادمانی من.

 بگذارید هرکس به آیین خویش باشد. زنان را گرامی بدارید. فرودستان را دریابید. و هرکس به زبان  تبار خویش سخن گوید. گسستن زنجیرها آرزوی من است. ما شب را و بیداد را خواهیم زدود، زندگی را ستایش خواهیم کرد.

  تا هست سرزمین من آسمانی باد! که در او رودهای بسیاری جاری است. ما دامنه ها و دشت هایی داریم دریا وار. رازآمیز، سرسبز و برکت خیز؛ 

 و شما را گفتم این بهشت بی گزند را گرامی بدارید. درسرزمین من توان شکفتن بسیار است. سرزمین من، مادر من است.

 تا هست خند ۀ شادمانه کودکان خوش باد، تا هست شهریاری بانوان و آواز خنیاگران خوش باد. تا هست رودها فراوان و فراوان تر باد. از سوگ و اندوه به دور باد سرزمین من.

 تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید. تا هست اندوه مردمان مرده باد! 

به یادتان می آورم بهترین ارمغان مردمان آزادی ست.

باشد که تا هست از خان و مان مردمم بوی خوش  و ترانه برخیزد. مردمان ما شایسته آرامش وآزادی اند، مردمان ما شایسته  شادمانی و ترانه اند، مردمان ما شایسته دادگری و مهرورزیند.

 دودمانتان در آرامش، زندگی هاتان دراز، و آینده تان روشن تر از امروز باد!

 این آرزوی من است.

نابودی آمریکا

لنین( 1920): آمریکا در حال نابودی است.

استالین( 1940): امپریالیسم زیر گامهای آهنین پرولتاریا خرد خواهد شد.

مائو( 1960): سقوط امپریالیسم آمریکا بزودی رخ می دهد.

فیدل کاسترو(1980): امپراطوری آمریکا بزودی فرومی پاشد.

آیت الله خمینی( 1985): لکن آمریکا در حال از بین رفتن است.

هوگو چاوز(2000): آمریکا در حال نابودی است.

آیت الله خامنه ای(2001): آمریکا و دشمنان در حال نابودی هستند.

احمدی نژاد( 2005): آمریکا و اسرائیل در حال فروپاشی است.

احمدی نژاد( 2006): آمریکا بزودی نابود می شود.

احمدی نژاد( 2007): آمریکا تا همین پس فردا نابود می شود.

احمدی نژاد( دیروز): مناسبات فعلی جهان دوام نمی یابد و آمریکا نابود می شود.

نتیجه گیری اخلاقی: فعلا که بقیه نابود شده اند و بقایایشان به آمریکا مهاجرت کرده اند تا محکم نگهش دارند.

تقدیر و تشکر

با عرض سلام خدمت همه دوستان

خیلی ممنون از اینکه همیشه ما رو مورد لطف خود قرار دادید. از همه عزیزان کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم. در پناه ایزد منان سلامت سربلند و پیروز باشید.

آبدارچی باشی بلوار

ممد نوری

سه شنبه برابر یازدهم روز اسفندماه سنه ۸۸ خورشیدی

به قبرستان گذر کردم صباحی    

شنیدم ناله و افغان و آهی

شنیدم کله ای با خاک می گفت

که این دنیا نمی ارزد به کاهی ...

قدرت

I am so strong because   

      I can think   

   I can fast   

  And I can wait  

آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی

سایه نارونی تا ابدیت جاریست

به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من...

خداوندا..
اگر روزی بشر گردی

ز حال ما خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت ، از این بودن ، از این بدعت
خداوندا..
نمیدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه زجری می کشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است

هر چند الان بی ربطه ولی جالبه

ندای ما نمرده ...

در خیابان های تهران

ما بچه های جنگیم بجنگ تا بجنگیم

استقلال آزادی جمهوری ایرانی

رهبر ما قاتله ولایتش باطله

مجتبی بمیری رهبری رو نبینی

عزا عزاست امروز روز عزاست امروز ملت ایران صاحب عزاست امروز

در مترو هم شعار می دادند

مرگ بر روسیه

مرگ بر چین

مرگ بر دیکتاتور

...

البته ناگفته نماند سربازان گمنام و بی نام و نشان  نایب امام زمان هم با پخش خیرات باتوم بر سر مردم در بهشت زهرا از زوار اهل قبور بخصوص شهدای آزادی پذیرایی نمودند.

 

۱۴ مشخصه فاشیسم

مطالب زیر برگرفته از مقاله دکتر لاورنس بریت با عنوان کسی  اینجا فاشیسته؟ که در مجله “فری انکوری” (جستار آزاد) در بهار 2003 چاپ شده، می باشد

ایشان بر اساس تحقیق روی نظامهای تحت رهبری هیتلر (آلمان)، موسیلینی (ایتالیا)، فرانکو (اسپانیا)، سوهارتو (اندونزی) و حکومتهای بعضی از کشورهای آمریکای لاتین، به 14 مشخصه مشترک تعریف کننده ی این حکومتها می رسد:

1ـ ملی گرایی، پررنگ، نمادین و همیشگی

2ـ تحقیر و چشم پوشی از حقوق بشر

3ـ تاکید بر دشمن (داخلی/خارجی) عاملی برای اتحاد دادن

4ـ برتری و تسلط نیروهای نظامی

5ـ شیوع تبعیض جنسیتی

6ـ رسانه عمومی تحت کنترل حاکمیت

7ـ حساسیت شدید در مورد امنیت ملی

8ـ درهم پیچیدگی دین با حکومت

9ـ حمایت از نیروهای صنعتی-تجاری وابسته

10ـ سرکوب نیروی کار  (تشکلهای کارگری، کارمندی، اصناف و غیره )

11ـ تحقیر روشنفکری

12ـ وسواس و حساسیت در مورد جرائم و مجازات

13ـ شیوع فساد و فامیل بازی

14ـ انتخابات دروغین

نایب امام زمان ثواب نماز جمعه را نقدا پرداخت کردند!

امروز که سری  به خیابان انقلاب زدیم دیدیم که سربازان گمنام و البته بعضی هم با لباس پلنگی

که فکر کنم از فرستادگان امام زمان هستند و البته مهربان!!! هر کس را که قصد داشت به سمت محل

دانشگاه تهران برود را با باتوم و گاز اشگ آور پذیرایی می کردند و ثواب حضور در نمازجمعه را نقدی

پرداخت می کردند. تا وقت خداوند در آن دنیا را بیهوده نگیرند.

این هم به هر جهت نوعی صرفه جویی در وقت خداوند می باشد که نایب خدا در این سال صرفه جویی

اجرا کردند.

البته امیدوارم جمعیت ۱.۵ تا ۲.۵ میلیون نفری که در نماز جمعه تهران سابقه نداشته پاداش خود را بطور

کامل دریافت کرده باشند که خداوند سریعتر به حساب بندگان خاص خود برسد.

در پناه حق باشید.

جمعه ۲۶ تیرماه سنه ۱۳۸۸

آیت الله امجد: مرده شور آن قدرتی راببرد که آدم را از  خدا دور کند.

چرا می خواهیم سطح فهم و درک جامعه را زیر صفر نگه داریم / امثال آقای بهجت بندگی خدا را کردند و علمای اسلام هستند نه بنده ای که عمامه سرم می گذارم  و نه بنده ای که نان را به نرخ روز می خورم! من آخوند نیستم! امروز یک چیزی می گویم و اگر زمان معاویه هم بود چیز دیگری می گفتم و یا دشمنام به علی می دادیم!/ مرده شور آن قدرتی را ببرد که آدم را از خدا دور کند! مرده شور آن آبرویی را ببرندکه انسان را از خدا دور کند/چرا ما با اینکه از محدود شدن اندکی از آزادی های خودمان آشفته می شویم ٬ اما آزادی دیگران را اینچنین محدود می کنیم؟/  چطور ما نمی توانیم از ناحق خود بگذریم اما حق دیگران را ضایع می کنیم؟ این اسلام درست نیست٬ این اسلام معاویه ای است! معاویه هم می  گفت مسلمانم وگرنه کسی او را قبول نمی کرد/ باید بین تظاهر به اسلام(اسلام حرفی) با اسلام در عمل(اسلام عملی) تمایز قایل شد/در دنیایی که در آن همه جور تقلب٬ همه جور حقه بازی٬ همه جور وارونه کردن مطالب و داخل کردن حق و باطل وجود دارد٬ راهی نداریم مگر فرج امام زمان! / همه را در روبروی هم قرار داده اند و اختلافات شدید شده و به خانواده ها کشیده شده و حتی به جدایی ها کشیده می شود. چرا؟!/ این کش و قوس ها نشان می دهد که بشر صلاحیت لازم برای ادره جامعه را ندارد/ حق همیشه حق است! دو ضرب در دو می شود چهار!/ در همین قضایای اخیر ببینید که چه امتحان عجیبی برای همه پیش آمد! اگر به اندازه مثقال ذره ای انسان به فکر مصالح شخصی خودش باشد و به فکر دست بوسی اش باشد و به فکر مقام و مؤسسه اش باشد٬ شیطان او را از راه حق منصرف می کند و به گمراهی می کشاند ..

 

بودن شرح

 

شعارهایی که در تهران سر داده می شود

البته دیروز راهپیمایی سکوت بود و کم شاهد شعار بودیم مگر در میدان آزادی که آنجا شعار داده می شد

اما شعار ها

نصرومن الله و فتح النقریب           مرگ براین دولت مردم فریب

مرگ بر دیکتاتور                          چه شاه باشه چه دکتر

مرگ بر طالبان                            چه کابل چه تهران

ننجون مهدی فهمید                    این کوتوله نفهمید

رای ما رو  دزدیدن                       دارن باهاش پز می دنژ

موسوی   رای ما رو پس بگیر

توپ تانک فشفشه                      احمدی نژاد دقت کن

چرکولک هسته ای                       برو بخواب خسته ایم

اون که هاله رو دیده                      تورم رو ندیده

 

من به این هوادار رای می دهم شما چطور

 

http://i43.tinypic.com/2jg0bdf.jpg

 

سخنان جنجالی زیباکلام درباره رابطه ایران و آمریکا در شبکه خبر

زیبا کلام مدعی شد که 30 سال گذشته ما در این توهم بوده ایم که پرچمدار مبارزه کشورهای جهان سوم و تحت ستم با «استکبار جهانی» به رهبری آمریکا هستم. بجای اصل قرار دادن منافع ملی ، ایدئولوژی را برای تنظیم سیاست خارجی خود برگزیده ایم. زیبا کلام در پاسخ به ادعای محمدرضا حاج بابایی ، عضو هیات رئیسه مجلس هشتم در مورد آزاد ننمودن 12 میلیارد دلار دارایی های بلوکه شده ایران توسط دولت اوباما به عنوان حسن نیت، پاسخ داد: «بحث بلوکه شدن دارایی های ایران واقعیت ندارد.

این پولها به عنوان غرامت به ایرانیانی که به شهروندی آمریکا درآمده بودند و اموالشان به هر بهانه ای، مثلا طاغوتی بودن، توسط سپاه و دولت و دیگر نهادها مصادره شد پرداخته شده است. آنها به دادگاه های آمریکا شکایت کرده اند که اموال و زمین ها و کارخانه هایشان بی دلیل مصادره شده و پس از بررسی غرامت هایی به آنها تعلق گرفته و از آن پول چیزی باقی نمانده است.»

همچنین زیبا کلام در پاسخ به سخنان بابایی که آمریکا را موجب بسیاری از مشکلات کشور خواند گفت : «ما به همین دلیل با آمریکا دشمنی می کنیم که برای مشکلاتی که از حلشان عاجز هستیم مقصری داشته باشیم و چه مقصری بهتر از آمریکا.»

این استاد دانشگاه در مورد این تصور که آمریکا رژیم صدام را به جنگ با ایران مجبور کرد، گفت: «سی سال این دروغ را به مردم گفته ایم اما پاسخ نمی دهیم اگر جنگ بد بود و آمریکا آنرا به راه انداخت چرا پس از فتح خرمشهر آنرا متوقف نکردید؟ آیا آمریکا بود که بر ادامه جنگ اصرار می کرد؟»

زیبا کلام همچنین با انتقاد از سیاست صدا و سیما گفت: «شما خبرهایی را که در جهت رفتار های مثبت دولت آمریکا و باراک اوباما باشد پوشش نمی دهید. مثلن وقتی ایشان از لزوم پیوستن اسرائیل به ان پی تی یا تشکیل دولت فلسطینی حرف می زند.»

دکتر زیبا کلام در پاسخ به پرسش دو نفر از دانشجویان حاضر دراین برنامه در مورد دلایل ادامه دشمنی با آمریکا و اینکه چرا بعد از سی سال از فرصت پیش آمده استفاده نمی کنیم گفت : «باید این را از کسانی پرسید که فکر می کنند «پرچمدار مبارزه با استکبار جهانی» هستند و منافع ملی را اینگونه به خطر انداخته اند.»

قندان نقره اي

خانم حميدي براي ديدن پسرش مسعود ، به محل تحصيل او يعني لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با يک هم اتاقي دختر بنام Vikki زندگي مي کند. کاري از دست خانم حميدي بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود. او به رابطه ميان آن دو ظنين شده بود و اين موضوع باعث کنجکاوي بيشتر او مي شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من مي دانم که شما چه فکري مي کنيد ، اما من به شما اطمينان مي دهم که من و Vikki فقط هم اتاقي هستيم . "

حدود يک هفته بعد ، Vikki پيش مسعود آمد و گفت : " از وقتي که مادرت از اينجا رفته ، قندان نقره اي من گم شده ، تو فکر نمي کني که او قندان را برداشته باشد ؟ "

" خب، من شک دارم ، اما براي اطمينان به او ايميل خواهم زد . "

او در ايميل خود نوشت :
مادر عزيزم، من نمي گم که شما قندان را از خانه من برداشتيد، و در ضمن نمي گم که شما آن را برنداشتيد . اما در هر صورت واقعيت اين است که قندان از وقتي که شما به تهران برگشتيد گم شده . "
با عشق، مسعود


روز بعد ، مسعود يک ايميل به اين مضمون از مادرش دريافت نمود :
پسر عزيزم، من نمي گم تو با Vikki رابطه داري ! ، و در ضـــمن نمي گم که تو باهاش رابطه نداري . اما در هر صورت واقعيت اين است که اگر او در تختخواب خودش مي خوابيد ، حتما تا الان قندان را پيدا کرده بود.
با عشق ، مامان

شرط استخدام يك شركت!

يك شركت بزرگ قصد استخدام يك نفر را داشت. بدين منظور آزموني برگزار كرد كه يك پرسش داشت. پرسش اين بود:
شما در يك شب طوفاني در حال رانندگي هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس مي‌گذريد. سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند:

- يك پيرزن كه در حال مرگ است.
- يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است.
- يك خانم يا آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد.

شما مي‌توانيد تنها يكي از اين سه نفر را سوار كنيد. كدام را انتخاب خواهيد كرد؟

دليل خود را شرح دهيد. پيش از اينكه ادامه حكايت را بخوانيد شما نيز كمي فكر كنيد!

قاعدتاً اين آزمون نمي‌تواند نوعي تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خودش را دارد:

پيرزن در حال مرگ است، شما بايد ابتدا او را نجات دهيد. هر چند او خيلي پير است و به هر حال خواهد مرد..

شما بايد پزشك را سوار كنيد، زيرا قبلاً جان شما را نجات داده است و اين فرصتي است كه مي توانيد جبران كنيد. اما شايد هم بتوانيد بعداً جبران كنيد.

شما بايد شخص مورد علاقه تان را سوار كنيد، زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل او را پيدا كنيد..

از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كردند، شخصي كه استخدام شد دليلي براي پاسخ خود نداد.

او نوشته بود:



سوئيچ ماشين را به پزشك مي‌دهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم به همراه همسر روياهايم!!!

داستان غم هجران تو با شمع گفتم آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

امتحان دامادها

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
يکروز تصميم گرفت ميزان علاقه‌اى که دامادهايش به او دارند را ارزيابى کند.
يکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پايش ليز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شيرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکينگ خانه داماد بود و روى شيشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روى شيشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسيد.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جايش تکان نخورد.
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم.
همين طور ايستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح يک ماشين بى‌ام‌و کورسى آخرين مدل جلوى پارکينگ خانه داماد سوم بود که روى شيشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»

چند درس . . .

چهار دانشجو كه به خودشان اعتماد كامل داشتند يك هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابي به خوشگذراني پرداختند. اما وقتي به شهر خود برگشتند متوجه شدند كه در مورد تاريخ امتحان اشتباه كرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا كنند و علت جا ماندن از امتحان را براي او توضيح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر ديگري رفته بوديم كه در راه برگشت لاستيك خودرومان پنچر شد و از آنجايي كه زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولاني نتوانستيم كسي را گير بياوريم و از او كمك بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.».....

استاد فكري كرد و پذيرفت كه آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يك ورقه امتحاني را داد و از آنها خواست كه شروع كنند....آنها به اولين مسأله نگاه كردند كه 5 نمره داشت. سوال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازي پشت ورقه پاسخ بدهند كه سوال اين بود: « كدام لاستيك پنچر شده بود؟»....!!!

نكته اخلاقي:موقع دروغ گفتن،مواظب باش پنچر نشی!!!

 

روزي، وقتي هيزم شكني مشغول قطع كردن يه شاخه درخت بالاي رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتي در حال گريه كردن بود، يه فرشته اومد و ازش پرسيد: چرا گريه مي كني؟ هيزم شكن گفت كه تبرم توي رودخونه افتاده. فرشته رفت و با يه تبر طلايي برگشت.
'آيا اين تبر توست؟' هيزم شكن جواب داد: ' نه' فرشته دوباره به زير آب رفت و اين بار با يه تبر نقره اي برگشت و پرسيد كه آيا اين تبر توست؟ دوباره، هيزم شكن جواب داد : نه. فرشته باز هم به زير آب رفت و اين بار با يه تبر آهني برگشت و پرسيد آيا اين تبر توست؟ جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوش حال شد و هر سه تبر را به اوداد و هيزم شكن خوش حال روانه خونه شد. يه روز وقتي داشت با زنش كنار رودخونه راه مي رفت زنش افتاد توي آب. هيزم شكن داشت گريه مي كرد كه فرشته باز هم اومد و پرسيد كه چرا گريه مي كني؟ اوه فرشته، زنم افتاده توي آب. '
فرشته رفت زير آب و با جنيفر لوپز برگشت و پرسيد : زنت اينه؟ هيزم شكن فرياد زد: آره!
فرشته عصباني شد. ' تو تقلب كردي، اين نامرديه '
هيزم شكن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. مي دوني، اگه به جنيفر لوپز 'نه' مي گفتم تو مي رفتي و با كاترين زتاجونز مي اومدي. و باز هم اگه به كاترين زتاجونز 'نه' ميگفتم، تو مي رفتي و با زن خودم مي اومدي و من هم مي گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من مي دادي. اما فرشته، من يه آدم فقيرم و توانايي نگهداري سه تا زن رو ندارم، و به همين دليل بود كه اين بار گفتم آره.

>نكته اخلاقي: هر وقت مردی دروغ ميگه به خاطر يه دليل شرافتمندانه و مفيده!!!!

با تشکر از وبلاگ بستنی معجون

بیست و هشت سال از سیزدهم آبان گذشت ......

مرگ بر آمریکا: 28 سال است هر سال می گوئیم " مرگ بر آمریکا"، در اثر همین نفرین ‏دائما طول عمر آمریکایی ها زیاد می شود و مال ما کم می شود. ‏

با آمریکا می جنگیم: 28 سال است هر سال 2000 دانشجو و دانش آموز می روند جلوی ‏سفارت سابق آمریکا و علیه آمریکا شعار می دهند و هر سال 5000 دانشجو و دانش آموز می ‏روند به آمریکا و دیگر برنمی گردند.‏

 

ادامه نوشته

برج میلاد متری فقط  40 میلیارد تومان!

روی نوشته کلیک کنید

رسانه ملی و سانسور ماهرانه سخنرانی سید محمد خاتمی در برنامه زنده!

عصرایران- رسانه ملی سخنان سید محمد خاتمی در مراسم شب قدر حرم امام خمینی (ره) که به طور زنده از تلویزیون پخش می شد را چنان ماهرانه سانسور کرد که موجب اختلاف بین خبرنگاران برخی خبرگزاری ها شد!
 

به گزارش خبرنگار عصرایران ماجرا از آنجا شروع شد که خبرنگاران حاضر در مرقد امام بخشی از سخنان خاتمی را متفاوت با مطالبی که خبرنگاران از گیرنده های تلویزیونی پیاده کرده بودند بر روی خروجی رسانه های خود قرار دادند.
 

بر اساس این گزارش ، خبرگزاری ایسنا که خبرنگارش در مراسم شب قدر حضور داشت جمله ای به نقل از رئیس جمهور سابق منعکس کرد که باعث شد به دلیل موجود نبودن این جمله در سخنان منتشر شده از رسانه ملی این خبرگزاری توسط رسانه های نزدیک به دولت متهم به تحریف سخنان خاتمی علیه دولت شود و حتی کار به تماس با مدیران برخی رسانه ها و انتقاد از آنها کشید که چرا چنین جمله ای را به نقل از خاتمی منتشر کرده اند در حالی که او اینگونه سخن نگفته است؟!
 

طبق خبر ایسنا خاتمی در این جلسه گفته بود که نباید به اسم عدالت سرمایه های کشور به باد داده شود اما این جمله را کسانی که از طریق گیرنده های تلویزیونی و البته به صورت زنده به سخنان خاتمی گوش فرا می دادند نشنیده بودند.
 

گفتنی است بعد از بررسی نوار سخنان خاتمی در مرقد امام و نیز نوار سخنان پخش شده خاتمی از طریق صدا و سیما مشخص شد که رسانه ملی در پخش به اصطلاح زنده سخنان خاتمی این جمله او که مستقیماً علیه دولت بوده است را سانسور کرده است و البته بسیار هنرمندانه!
 

تولید برق

مجله گل آقا

همین جا را فشار دهید

زنان بدحجاب مانند الاغ های پالان دار هستند

حجه الاسلام علی برهان امام جمعه مهریز در جمع عده ای از مسؤولین شهرستان مهریز که به منظور افتتاح شعبه مؤسسه فرهنگی قرآنی ثقلین شعبه مهریز گرد هم آمده بودند گفت: فعالیت مؤسسه ثقلین، قرآنی و فرهنگی است و افتتاح شعبه  این مرکز در مهریز میمون و مبارک است.

به گزارش عصر ایران به نقل از "یزدفردا" وی گفت: افتخار ما مهریزی ها مذهبی بودنمان است و در این امر قرص قرص هستیم و شوخی بردار هم نیست و بحق رسول الله خدا نکند که روزی شیاطین بخواهند مهریز بکر و دست نخورده را خرابش بکنند.

امام جمعه مهریز افزود: مردم مهریز تحمّل وجود یک خانم مانتویی را در شهرشان ندارند و دانشگاهی که بخواهد خانم مانتویی را راه بدهد نداریم و هم اکنون پوشش لباس و وضع ظاهری که بعضی از خانمها و دختران می چرخند از بی حجابی بدتر است.

حجه الاسلام برهان گفت: حدیثی است که می گوید؛ زمانی می رسد که انسانها خودشان را می پوشانند ولی باز هم برهنه هستند، بعضی از علمای آن زمان می گفتند: این حدیث اشتباه است مگر می شود انسان هم برهنه باشد و هم غیر عریان اما امروزه با آمدن لباسهای جدید و جورابهای شیشه ای این امر ثابت شد که می شود بدن انسان هم پیدا باشد و هم ناپیدا.

وی گفت: شهر مهریز کاستیات و عاریات را نمی پذیرد، مانتویی که منجر شود به بدحجابی را نمی پذیرد چون بدحجابی از بی حجابی بدتر است.

وی گفت: انسان آدم بی حجاب را مانند الاغ لخت و بی پالان یک بار ببیند چشمانش سیر می شود و دیگر وسوسه نمی شود و شماها الاغ  بی پالان ندیده اید که حتماً دیده اید و در زمان شاه زنان بی حجاب زیاد بودند ولی جلب توجه نمی کردند ولی هم اکنون زنان بدحجاب که مانند الاغ های پالان دار هستند در جامعه فراوانند و خودنمایی می کنند.

امام جمعه مهریز گفت: من نمی خواهم ترویج بی حجابی بکنم فقط می خواهم بگویم که بدحجابی از بی حجابی پلیدتر و زشت تر است.

وی افزود: وظیفه ثقلین حفظ حیا، ناموس و دین مردم است که خدا امثال این گونه مؤسسات قرآنی را در این شهر زیاد کند و خدا نیاورد روزی را که یک ناکس بخواهد در مهریز سینما بزند و دختر و پسر این شهر مذهبی را در تاریکی سالن سینما به دست هم بدهد و به دنبال آن نامه ها و تلفن ها رد و بدل بشود.

وی افزود: فعالیت مراکز قرآنی شهر نباید در این زمان همگی در یک مسیر و آن هم از الفبا شروع وب ه عمّ جزء ختم کنند خلاصه شود بلکه کارها و فعالیت های آنها باید برنامه ریزی شده باشد و اجرا شود.

حكم اعدام براى مرد ۸۶ زنه

ایران: مرد ۸۴ ساله اى كه ۸۶ زن و ۱۷۰ فرزند دارد در دادگاه نيجريه به اعدام محكوم شد.

«محمد بللو ابوبكر» كه آموزگار بازنشسته است در ايالت «نيجر» زندگى مى كند و افشاى ازدواجش با ۸۶ زن، وى را به يكى از مشهورترين مردان نيجريه تبديل كرد.

سن بيشتر زنان وى از يك چهارم سن خودش كمتر و سن برخى آنان از فرزندانش هم كمتر است.

وى مى گويد: خود زنان به خاطر توانايى هاى خاص من در درمان انواع بيمارى ها مايل بودند زنم شوند.

وى در حالى از بيان منبع درآمدش براى امرار معاش خانواده بزرگش خوددارى كرده كه هر روز دست كم سه كيسه برنج به ارزش ۹۰۰دلار در خانه اش پخته مى شود.

او در دادگاه عالى «نيجر» به جرم داشتن ده ها زن به اعدام محكوم شد. حال آن كه اگر بخواهد زنده بماند فقط يك هفته براى طلاق همسرانش فرصت دارد.

خروس تخمگذار در موزه حيات وحش نيشابور

فارس: مسئول موزه حيات وحش نيشابور گفت: خروسي كه در يك پديده عجيب و نادر علمى و پزشكى، با تقليد حركات مرغان، هر روز براى صاحبش يك تخم مى‏گذارد به موزه حيات وحش منتقل شد.

حسين حصارى كه اين خروس نادر و كمياب را براى بازديد عموم در قفسى چوبى به نمايش گذاشته است، اظهار داشت: چندى قبل اين حيوان عجيب را از زنى روستايى در بخش تحت ‏جلگه خريدارى كرده و به شهر آوردم تا مردم بتوانند از نزديك اين پديده نادر و خارق‏العاده را تماشا كنند.

وي با اشاره به اينكه اين خروس مرغ‏نما، هر روز يك عدد تخم سالم و درشت را تحويل او مى‏دهد، اضافه كرد: چند روز قبل، يكى از گردشگران ايتاليايى كه دامپزشك نيز بود به موزه حيات وحش آمد و با مشاهده اين موجود جالب، يادآور شد كه خروس مشكل ژنتيكى داشته و از نوع جانوران دوجنسى است كه در سراسر دنيا فقط تعداد انگشت‏شمارى از آنها مشاهده شده است.

وى با بيان اينكه در طول 40 سال گذشته چنين خروسى با دارا بودن اين مشخصات را مشاهده نكرده و حتى در ساير كتاب‌ها و مجلات داخلى و خارجى نيز با مورد مشابهى روبرو نشده است، گفت: اين خروس عجيب‌الخلقه داراى صدايى بم و كلفت است و نحوه قوقولى قوقوى آن نيز بسيار خاص و منحصر به‏فرد است و با ساير خروس‌ها تفاوت زيادى دارد.

حصارى با تأكيد بر اينكه تخم‏هاى به دست آمده از اين خروس خارق‏العاده، كاملاً سالم و طبيعى است، افزود: رفتار و حركات اين حيوان نادر، چيزى بين رفتار مرغ و خروس بوده و حركات عجيب و غريبى از او سر مى‏زند، اما اغلب اوقات كاملاً معمولى و طبيعى است.

وى كه هفته گذشته موفق به تاكسيدرمى كردن جنين يك گوساله عجيب و ناقص‏الخلقه و آماده‏سازى براى به نمايش گذاشتن آن در موزه حيات وحش نيشابور شده بود، خاطرنشان كرد: همچنين در حال حاضر 17 مرغ شاخدار و تعدادى جوجه ‏مرغ شاخدار را در پارك حيات وحش نيشابور در كيلومتر 35 جاده مشهد به نيشابور نگهدارى مى‏كنم كه در نوع خود در كشور كم‏نظير است.

انتقاد شدید امام‌جمعه مشهد از پرچمداری زن ایرانی در المپیک

علم‌الهدی گفت: در رقابت‌های المپیك در چین تیم ورزشی ما وقتی می‌خواهد حركتی بین‌المللی انجام دهد، نباید پرچمدار آنان خانم ورزشكار باشد، چرا كه این موضوع جنگ با ارزش‌ها و آماده‌سازی مردم برای فرج امام زمان(عج) است. آیا می‌فهمید چه می‌كنید؟ این كه در حركتی بین‌المللی زن را جلودار می‌كنید، به غیر از سرپیچی از فرمایشات معصومان است؟ 

وی با بیان اینكه «زمانی در خطبه نماز جمعه گفتم، شركت زنان در مجامع ورزشی با ارزش‌ها سازگار نیست»، تاكید كرد: با چه كسی مقابله می‌كنید؟ آیا معنای پذیرفتن این حرف این است كه نه‌تنها شركت كردند، بلكه پرچمدار هم زنان بودند؟ 

امام جمعه مشهد افزود: توقع نداریم نظامی كه در راس آن نایب امام زمان(عج) ولایت دارد و شعار منطقی رئیس‌جمهور تعجیل در فرج است، چنین اتفاقاتی بیفتد. 

علم‌الهدی همچنین گفت: ندانم‌كاری‌های بسیاری رخ می‌دهد از جمله این كه تربیت‌بدنی یكی از شهرهای شمالی راهپیمایی‌ای به نام امام زمان(عج) راه می‌اندازد و در آن یك عده زن، آوازه‌خوانی می‌كنند. این موضوع خلاف شرع است، این كه زیر سن با نصب پرچمی بگویند «مهدی بیا» و بالای آن خلاف دین كار كنند

منبع :  شهاب نیوز

رشد 11 درصدی طلاق در شاهرود  

به گزارش شیعه نیوز ، حسین امامیون امروز در جلسه توجیهی همایش ازدواج که در فرمانداری شهرستان شاهرود برگزار شد، افزود: طی یک سال اخیر، 3 هزار و 274 فقره طلاق در شهرستان شاهرود ثبت شده است که این تعداد نسبت به سال قبل از آن، 11 درصد رشد دارد.

امامیون گفت: به ازای هر 11 فقره ثبت ازدواج در شهرستان شاهرود، یک مورد طلاق در این شهرستان ثبت می‌شود.

وی با بیان اینکه در این مدت 2 هزار و 274 فقره ازدواج در شاهرود ثبت شده است، میزان افزایش رغبت به این سنت حسنه را 13 درصد اعلام کرد.
معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار شهرستان شاهرود جوانان را سرمایه‌های نظام دانست و افزود: نزدیک به نیمی از جمعیت ایران را جوانان تشکیل می‌دهند.
وی با تاکید بر توجه به ازدواج تصریح کرد: ازدواج سنتی الهی بوده که از زمان پیامبر بر آن تاکید شده است.

امامیون گفت: ازدواج باعث آرامش و رشد جوانان می‌شود و نظام اجتماعی را از هم‌گسیختگی و ناهنجاری نجات می‌دهد.

وی تصریح کرد: باید سعی شود در همایش ازدواج از زوج‌های موفق دعوت به عمل آید و با حضور آنها و کارشناسان، علت های طلاق در شهرستان شاهرود بررسی شود.
معاون سیاسی و اجتماعی فرمانداری شهرستان شاهرود آمار ثبتی در همه وقایع را در شهرستان شاهرود نسبت به استان سمنان بالاتر عنوان کرد و افزود: این مسئله به علت سکونت 40 درصد جمعیت استان سمنان در شهرستان شاهرود است.

امامیون یادآور شد: به ازای هر یک تولد در شهرستان شاهرود، سه نفر از دنیا می‌روند.

همایش ازدواج، بیست و چهارم مرداد به مناسبت روز جوان با حضور شهاب مرادی، مشاور وزیر کشور و 120 زوج موفق شاهرودی در اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان شاهرود برگزار می‌شود.

زندگي مشترك در آپارتمان 30 متري هم زيباست

خبرگزاري فارس: دبير شوراي فرهنگ عمومي كشور با بيان اين‌كه زندگي در آپارتمان 30 متري هم زيباست، گفت: اين براي زوج‌هاي جوان نقطه آغاز خوبي‌ است.

منبع:اینجا را کلیک بنمایید